• وبلاگ : مركز نشر فرهنگ شهادت
  • يادداشت : شهداي تفحص
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يه تفحصي 

    خيلي وبلاگ قشنگي شده انشالا شهدا هم راضي باشند .كاش اين قدم يواش يواش يه قدم بزرگ بشه.

    + نشر شهادتي!!! 

    بسم رب المهدي

    ولاگتون توي گوگل ثبت شد...

    + نشر شهادتي!!! 

    بسم رب المهدي

    وبلاگتون رو توي گوگل ثبت كنيد تا آمار بازديدتون بره بالا

    + نشر شهادتي!!! 

    از شدت عصبانيت دستانم مي لرزيد.

    صورتم سرخ شده بود.

    كاغذ را برداشتم.

    لرزش قلم بر روي كاغذ و نوشته‌اي تيره بر روي آن

    اعترافي از روي ناداني به سيدي بزرگوار

    به خانه رفتم

    خسته از سختيهاي روزگار چشمانم را بستم

    در عالم رؤيا

    صديقه طاهره را ديدم، زهراي اطهر(س) در مقابلم ايستاد.

    از مشكلاتم گفتم و سختيهاي مجله سوره

    حضرت فرمودند: با فرزند من چه كار داري؟

    و باز گلايه از سيد مرتضي و حوزه هنري

    دوباره فرمودند: با فرزند من چه كار داري؟

    و سومين بار ازخواب پريدم

    غمي بزرگ در دلم نشست، كاش زمين مرا مي‌بلعيد و زمان مرا به هزاران سال پيش‌تر پرت مي‌كرد.

    مدتي بعد نامه‌اي به دستم رسيد :«يوسف جان! دوستت دارم، هرجا مي خواهي بروي برو،‌ هركاري مي خواهي انجام بده، ولي بدان براي من پارتي‌بازي شده است،‌ اجدادم هوايم را دارند»

    ساعتي بعد در مقابلش ايستادم.

    سيد جان! پيش از رسيدن نامه خبر پارتي بازي‌ات راداشتم.

    منبع: همسفر خورشيد

    سلام به رفيق با معرفتم. خوبي؟ مرسي که به يادم هستي و به من سر ميزني. دوست دارم باز هم بياي پيشم چون بعد از مدتها آپيدم. مثل هميشه منتظر حضور سبزتون هستم. موفق باشيد. يا علي ...